اختلال دوقطبی یکی از پیچیده ترین روابط را با خواب دارد. نه در دوره شیدایی و نه در دوره افسردگی شخص نمی تواند استراحت کافی داشته باشد. نداشتن خواب کافی اثرات منفی گوناگونی بر روی سلامت روانی شخص باقی می گذارد. در بدترین حالت ها نداشتن استراحت مناسب می تواند باعث عود بیماری در دوره درمان شود و در بهترین حالت می تواند کنترل و درمان عوارض بیماری را دشوارتر کند.
معضلات خواب تقصیر شما نیستند و متاسفانه در همه انواع اختلال دوقطبی بسیار رایج هستند. با این حال این بدان معنی نیست که کیفیت استراحت شما غیر قابل بهبود است. با بعضی ترفندهای تخصصی و درکی بهتر می توانیم امیدوار باشیم که شما قادر خواهید بود شیوه استراحت مناسب را برای خودتان پیدا کنید.
سه نوع اصلی اختلال دوقطبی وجود دارد که به صورت نوع 1، نوع 2 و دوقطبی ادواری شناخته می شوند. هر کدام با نوسانات خلقی یا تغییرات ظاهری در شخصیت بطور وسیعی شناخته می شوند. دوقطبی 1 بدترین نوع بوده و دوره های شیدایی و افسردگی طولانی تری دارد. شدت آن در نوع 2 و ادواری به ترتیب کمتر است اما نباید با نسخه های خفیف تر و کمتر بروز یابنده آن اشتباه گرفته شوند.
در حالی که برای تشخیص بیماری معمولا به نوسانات خلقی توجه می شود اما این نوسانات برای هر فرد و بطور وسیعی در میان اختلالات مختلف متفاوت هستند. این پستی و بلندی ها با تغییرات هورمونی در مغز ایجاد می شوند و می توانند باعث شوند که شما به شدت احساس خوشحالی، اعتماد به نفس، خلاقیت و اجتماعی بودن داشته باشید یا به شدت حس افسردگی، ناراحتی، و کمبود انرژی داشته باشید.
این پستی بلندی ها همیشه به معنای غیر قابل کنترل بودن فرد نیست اما بسیاری از بیماران از طریق دریافت دارو و درمان های هورمونی بیشتر می توانند وضعیت خودشان را تحت کنترل داشته باشند. خوشبختانه این اختلال از طریق دارو و مراقبت های درمانی قابل بهبود است و می توان الگوهای نوسانات آن را متوقف کرد و شخص مبتلا می تواند زندگی نرمال خود را داشته باشد. خواب بهتر کلید کمک به بیمار در این نقطه است.
رانندگی با سرعت بالا، ولخرجی، و رفتار گستاخانه می توانند نشانه های این بیماری در یک دوره بالا رفتن خلق باشند. دوره های شیدایی ممکن است با استرس شدید، خواب کم، یا دیگر محرک های محیطی ایجاد شوند باعث می شوند که حس کنید در اوج دنیا هستید. در افرادی که به نوع دوم دوقطبی مبتلا هستند به این دوره ها مراحل هایپومانیک یا جنون گفته می شود و معمولا خیلی دوام نمی آورند. در این دوره ها ممکن است احساس خلاقیت، اعتماد به نفس، شادی شدید، و در بعضی موارد سرخوشی داشته باشید.
این مراحل می توانند استراحت شما را خراب کنند به طوری که برخی از افراد در این دوره حس می کنند به خوابیدن نیازی ندارند، نمی توانند بخوابند یا اینکه وقت خوابیدن ندارند. در موارد دیگر درگیری شدید ذهنی مانع از خواب می شود. فرد بیمار در این دوره ممکن است دچار روان پریشی شود و مثلا تصور کند که فرد مشهور یا ثروتمندی است یا قدرت خاصی دارد. این امر می تواند تشخیص واقعیت و توهم را برای فرد دشوار کند.
دوره های افسردگی در اختلال دوقطبی نوع یک و دو معمولا در ادامه دوره شیدایی بروز می کنند. این دوره ها برای همه یک شکل نیستند و در برخی موارد مثل یک دوره معمولی افسردگی بوده و در برخی دیگر می توانند خیلی شدید باشند. این دوره های پستی خلق می توانند محرک احساس بی ارزش بودن و گناهکار بودن، کاهش انرژی، بی اشتهایی یا افزایش اشتها، و در بعضی مواقع باعث احساس تمایل به خودکشی باشند.
بر اساس پژوهشی که در بیمارستان عمومی ماساچوست انجام شده است بیش از 78 درصد از افراد مبتلا به این اختلال دچار پرخوابی، یا خواب آلودگی شدید در طول روز هستند. در برخی موارد بیماران همیشه زیاد نمی خوابند و بعضا تنها در طول روز به شدت احساس خواب آلودگی می کنند.
همچنین تجربه بی خوابی در دوره های پایین آمدن خلق و خو بسیار رایج بود و باعث سخت تر شدن مدیریت بیماری در طول این پژوهش شده است.
استراحت در مرکز اختلال دوقطبی قرار داشته و ارتباط مستقیمی با الگوی پستی بلندی های بیماری دارد. با توجه به چرخه ریتم بدن افراد مبتلا ما می توانیم متوجه علت این موضوع بشویم. بنا بر نظر بنیاد تحقیقات مغز و رفتار، اختلالات مهمی که در چرخه ریتم بدن افراد مبتلا به دوقطبی ایجاد می شود با مراحل پستی بندی همبستگی دارد و تنظیم این ریتم می تواند به کنترل بیماری کمک کند.
چرخه ریتم بدن در واقع یک ساعت درونی است که به ما می گوید کی بخوابیم و کی بیدار شویم. ما در سراسر بدنمان سلول های چرخه ای داریم اما همه آن ها توسط گیرنده هایی در مغز کنترل می شوند. در افراد مبتلا به اختلالات خلقی همبستگی هایی بین معضلات خواب و اثرات اختلالات دیده می شود. اگرچه این دو مثل مرغ و تخم مرغ هستند که نمی توان گفت کدام علت دیگری است، با این حال تئوری هایی در این زمینه وجود دارند که اطلاع از آن ها می تواند مفید باشد.
علائم افسردگی اغلب صبح ها فعال تر هستند، در زمستان رایج تر هستند و در مناطقی که نور کمتر است بیشتر دیده می شوند که همگی نشان می دهند که ارتباطی قوی بین عملکرد چرخه ریتم بدن با افسردگی وجود دارد. در مورد شیدایی نیز تحقیقات نشان داده اند که مسافرت در مسافت های دور و تغییر در برنامه زمانبندی می تواند به دوره های بالا رفتن خلق منجر شوند و این دوره ها در بهار یا پاییز بیشتر رایج است. این تغییرات الگوهای خواب شما را به هم میریزند و بر روابط اجتماعی و زندگی کاری شما اثر می گذارند. این هم می تواند ساعت طبیعی بدن شما را مختل کرده و موجب معضلات خواب شود. تحقیق اخیر نیز ما را به یک تئوری دیگر در مورد خواب و اختلال دوقطبی هدایت می کند.
نظریه ای (The Social Zeitgeber theory) فرضیه ای مطرح می کند که در آن مراحل موثر در اختلال دو قطبی ریشه در دومینویی از اتفاقات است که با حوادث روزمره شروع می شوند و به تغییراتی در برنامه یک شخص منجر می شوند. از آنجا این به ناهنجای هایی در برنامه خواب منجر می شود که بصورت معضلات اجتماعی و مرحله های موثر به شخص بر می گردد. در برخی موارد محرک های بیرونی به محرک های درونی منجر می شوند که باعث ایجاد اختلالات می شوند.
خبر خوب این است که این چرخه در دو جهت می چرخد و مطالعات نشان داده اند که عادات خواب قوی تر و استراحت بهتر می توانند به بهبود بیماری کمک کنند. بهبود کیفیت خواب نه تنها می تواند باعث بهتر شدن کیفیت زندگی شما شود بلکه می تواند جلوی عود دوره های نوسانات خلقی را نیز بگیرد.
از این رو رعایت بهداشت خواب و حفظ یک برنامه زمانبندی ثابت و هماهنگ با چرخه طبیعی خواب و بیداری بدن می تواند مهمترین گام در بهبود کیفیت خواب و همچنین کنترل علائم بیماری دوقطبی باشد. در برخی موارد نیز استفاده از روش رفتار درمانی شناختی (CBT) برای بهبود کیفیت خواب افراد مبتلا به اختلال دوقطبی توصیه می شود.